دانشجویان مهندسی صنایع ورودی 91
دانشجویان مهندسی صنایع ورودی 91
دانشگاه دامغان 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بچه های صنایع دانشگاه دامغان و آدرس sanaie.en91.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





 

 

یک پزشک و یک مهندس در یک مسافرت طولانی هوائی کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند.پزشک رو به مهندس کردو گفت:مایلی با همدیگر بازی کنیم؟مهندس که می خواست استراحت کند محترمانه عذر خواست ورویش را بطرف پنجره برگرداندو پتو را روی خودش کشید.پزشک دوباره گفت:بازی سرگرم کننده ای است.من از شما یک سوال می پرسم و اگر شما جوابش را نمی دانستید 5 دلار به من بدهید.بعد شما از من یک سوال می کنید و اگر من جوابش را نمی دانستم من 5 دلار به شما می دهم.مهندس مجددأ معذرت خواست و چشهایش را روی هم گذاشت تا خوابش ببرد.   این بار پزشک پیشنهاد دیگری داد.گفت:خوب, اگر شما سوال مرا جواب ندادید 5 دلار بدهید ولی اگر من نتوانستم سوال شمارا جواب بدهم 50 دلار به شما می دهم.این پیشنهاد چرت مهندس را پاره کرد و رضایت داد که با پزشک بازی کند.پزشک نخستین سوال را مطرح کرد:((فاصله زمین تا ماه چقدر است؟))مهندس بدون اینکه کلمه ای بر زبان اورد دست در جیبش کرد و 5 دلار به پزشک داد.                                                                                                                           حالا نوبت خودش بود.مهندس گفت: ((ان چیست که وقتی از تپه بالا می رود 3 پا دارد و وقتی پائین می اید 4 پا؟))پزشک نگاه تعجب امیزی کرد و سپس به سراغ کامپیوتر قابل حملش رفت و تمام اطلاعات موجود در ان را مورد جستجو قرار داد.انگاه از طریق مودم بیسیم کامپیوترش به اینترنت وصل شد و اطالاعات موجود در کتابخانه کنگره امریکا  را هم جستجو  کرد.باز هم چیز به درد بخوری پیدا نکرد.سپس برای تمام همکارانش پست الکترونیک فرستاد و سوال را با انها در میان گذاشت و با یکی دو نفر هم گپ زد ولی انها هم نتوانستند کمکی کنند.بالاخره بعد از 3 ساعت , مهندس را از خواب بیدار کرد و 50 دلار به او داد .                                                                                              مهندس مؤدبانه 50 دلار را گرفت و رویش را بر گرداند تا دوباره بخوابد.پزشک بعد از کمی مکث, او را تکان داد و گفت:  ((خوب, جواب سوالت چه بود؟)) مهندس دوباره بدون اینکه کلمه ای بر زبان اورد, دست در جیبش کرد و 5 دلار به پزشک داد و رویش را برگرداند و خوابید...



نظرات شما عزیزان:

بچه های صنایع90 دامغان
ساعت10:17---24 اسفند 1391
مگه نمیگی مطلب خیلی قدیمیه شماکه وبلاگ نویسی بلدی چرا اینو گذاشتی.

مثلا وبلاگ نوشیsajad: اولا من منظورم یه شوخی کوچیک بود! دوم اینکه بله وبلاگ ما کاملا جنبه ی سرگرمی داره و اگه میخواین راجع به مهندسی صنایع بیشتر بدونین میتونین به لینک های وبلاگ مراجعه کنین! ضمن اینکه اخبار مهم مهندسی صنایع رو هم پوشش میدیم. ما که شماها رو نمیشناسیم ولی خوشحال شدیم به ما سر زدین! :p


نرجس
ساعت23:14---23 اسفند 1391
به افتخار مهندسا

بچه های صنایع90 دامغان
ساعت15:35---23 اسفند 1391
اینو از وب لاگ ما کپی کردی دیگه
اتفاقأ تنها جایی که واسه پیدا کردن مطلب نرفتم وبلاگ شما بود.این مطلب خیلی قدیمی و معروفه..
بیا وبلاگ نویسی یاد بگیر , جای این حرفا!


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:, ] [ 17:53 ] [ حورا سرشته ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ دانشجویان مهندسی صنایع (91) خوش امدید
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 54
بازدید دیروز : 9
بازدید هفته : 738
بازدید ماه : 793
بازدید کل : 99051
تعداد مطالب : 302
تعداد نظرات : 965
تعداد آنلاین : 1


روزشمار محرم عاشورا

*
*
*
*
*
*
*
-->

داستان روزانه
مشاهده جدول کامل ليگ برتر ايران

*
*
*
*
*
*
*

*
*
*
*
*
*
*